«خانه ی دوست کجاست ؟ » در فلق بود که پرسید سوار
اسمان مکثی کرد
رهگذر شاخه نوری که به لب
داشت به تاریکی شن ها بخشید
وبه انگشت نشان داد سپیداری و گفت :«
نرسیده به درخت،
کوچه باغی است که از خواب خدا سبز تر است
و در ان عشق به انداره ی پرهای صداقت ابی است
می روی تا ته ان کوچه که از پشت بلوغ ،سر بدر می ارد ،
پس به سمت گل تنهایی می پیچی ،
دو قدم مانده به گل ،
پای فواره جاوید اساطیر زمین می مانی
و ترا ترسی شفاف فرا می گیرد
در صمیمیت سیال فضا خش خشی می شنوی :
کودکی می بینی
رفته از کاج بلندی بالا ،جوجه بر دارد از لانه نور
و از او می پرسی خانه دوست کجاست ؟
نظرات شما عزیزان:
armaghan 
ساعت16:58---27 فروردين 1392
khane dust kojast???????
mn aaaaasheghe en sheram
ساعت20:25---16 فروردين 1392
سلام کیمیا جان وبلاگت خیلی خوب بودمن زهرابورقانی هستم ![]()
ساعت20:23---16 فروردين 1392
سلام کیمیا جان وبلاگت خیلی خوب بودمن زهرابورقانی هستم
kimia 
ساعت20:46---12 فروردين 1392