lost memories من کیمیام یه دختر 16 ساله و دوستای صمیمیم پگاه و سپید و پریساو راضیه ان آخرین مطالب
جمعه 24 شهريور 1391برچسب:, :: 16:7 :: نويسنده : kimiA
ادامه ی مطلب یادتون نره نظر یادتون نره ممنون دختر فامیلمون خیر سرش رفته کلاس گریم.اونروز گیر داده بیا دماغتو یکاری کنم بشه مثه دماغ عملیا. بعد که کارش تموم شده میگم این چیه خلاصه بزور با همون قیافه مارو برده مهمونی هر کی مارو دید یا میگفت ا چرا دماغت باد کرده؟ یکی هم گفت ا همه صورتت شده دماغ! زندگیه داریم با این فامیلا؟!!!
چند روزه بابام گیر داده که میخوام دماغمو عمل کنم!!!مادرم شاکیه بدفرم به بابام میگه: مارو مضحکه ی مردم نکن!!!بابامم انگار نه انگار میگه من کاره خودمو میکنم به بقیه کاری ندارم!!! مامانم بش میگه بابا اصلا برو یه زنه دیگه بگیر ولی اینکارو نکن!!! بابای مایکل جکسونه داریم؟
به پسر خالم میگم : خوب ، چشمتون روشن ، قدم نو رسیده مبارک ، خدا واستون نگهش داره برگشته میگه : خیلی ممنون ، خدا رفتگان شما رو هم نگه داره !!! پسر خالست داریم؟؟!!! فک و فامیله داریم؟؟!!!
چند وقت پیش داشتم خودمو تو ایینه نگاه می كردم و كیف می كردم به مامانم گفتم مامان لبای من به كی رفته گفت به شترمون.... مامانه داریم؟؟؟
این همه فک و فامیل داریم یکیشون افطار دعوتمون نمیکنه از پشت این کامپویتر بلد شیم ، از فیس بوک عقب بیوفیتم ، بعد فحششون بدیم چرا دعوتمون کردین !!!! لامصبا سوتی هم نمیدن ! اینم شد زندگی !؟!؟
پسرخاله 5سالم خطاب به خالم: مامان؟ بابا خیلی بیشوره نه؟ خیلی بی فکره نه؟ آخه اصلا نمیگه پسرم 5ســــــالـــــ? ?ـش شده...گوشی لازم داره لپ تاپ لازم داره...بابا خیلی خره نه؟اخه اینم پسرخاله هست که ما داریم؟؟؟؟؟
نشستیم داریم فیلم اکشن میبینیم یه دفه بابام یه لگد محکم بهم زد . میگم چرا میزنی ، میگه خواستم حس ال ای دی سه بعدی بهت بدم که جلو دوستات احساس حقارت نکنی فک و فامیله داریم؟؟؟؟ ادامه مطلب ... جمعه 24 شهريور 1391برچسب:, :: 16:5 :: نويسنده : kimiA
***************************************************************************** ادامه مطلب ... جمعه 24 شهريور 1391برچسب:, :: 16:5 :: نويسنده : kimiA
***************************************************************************** ادامه مطلب ... چند سال پیش چادر مامانمو سرم کردم و واسه خنده ... یهو مامانم تا منو دید جفت دستاشو رو به آسمون برد و از ته دل خدا رو شکر کرد و گفت خدا رو صد هزاررررر مرتبه شکر که دختر نشدی و گرنه هیچ امام و امام زاده ای هم نمیتونست تو رو شوهر بده با این دماغت ! ادامه ی مطلب یادتون نره که خیلی باحالن ادامه مطلب ...
جمعه 24 شهريور 1391برچسب:, :: 13:41 :: نويسنده : kimiA
امروز خیلی خسته بودم اصلا حوصله کلاس رو نداشتم خوابم می امد ولی هر جور شده خودم رو به کلاس رسوندم همین طور که سر کلاس نشسته بودم خوابم برد...
وقتی از خواب بیدار شدم سه تا سوال روی تخته نوشته شده بود.سوالا رو نوشتم وبعدش هم رفتم.
جلسه ی بعد که اومدم به استاد گفتم:من جواب سوال اولی رو که روی تخته نوشته بودید رو پیدا کردم ولی متاسفانه نتوانستم جواب بقیه سوالا رو پیدا کنم .
بعد از گفتن این حرف استاد با تعجب به من نگاه می کرد .بعد گفت تو واقعا جواب سوال اول رو پیدا کردی.؟؟؟!!
-بله چه طور مگه؟ مگه نباید پیداشون می کردم؟
-اون سوالایی که روی تخته نوشته شده بودن جز سوالای گنگ دنیا بودن.!!!
این داستان نشون دهنده ی چی بود؟"اینکه خواستن توانستن است؟" یا اینکه خودمون رو باور داشته باشیم یا اشاره به قضیه رازداشت؟ یا هر چیز دیگه ای؟لطفا اگر مایلید جواب این سوال رو تو قسمت نظرات برام بنویسید جمعه 24 شهريور 1391برچسب:, :: 13:40 :: نويسنده : kimiA
دانشجویی که سال آخر دانشکده خود را میگذراند به خاطر پروژهای که انجام داده بود جایزه اول را گرفت.او در پروژه خود از 50 نفر خواسته بود تا دادخواستی مبنی بر کنترل سخت یا حذف ماده شیمیایی «دی هیدورژن مونوکسید» توسط دولت را امضا کنند و برای این درخواست خود، دلایل زیر را عنوان کرده بود: نیا باران زمین جای قشنگی نیست
من از جنس زمینم خوب میدانم
که دریا جد تو در یک تبانی ماهی بیچاره را در دام ماهیگیر می راند من از جنس زمینم خوب میدانم که گل در عقد زنبور است یک طرف سودای بلبل یک طرف بال و پر پروانه را هم دوست می دارد من از جنس زمینم خوب میدانم که ای باران پشیمان می شوی از آمدن "برگرد"! در ناودان ها گیر خواهی کرد پس آنگه آرزوی خورشید خواهی داشت من از جنس زمینم خوب میدانم که این جا جمعه بازار است و دیدم عشق را در بسته های زرد کوچک نسیه می دادند در این جا قدر مردم را به زر اندازه می گیرند در این جا شعر حافظ را به فال کولیان در به در اندازه می گیرند نیا باران... نیا باران... پنج شنبه 23 شهريور 1391برچسب:, :: 2:55 :: نويسنده : kimiA
مگسی را کشتم نه به این جرم که حیوان پلیدی ست ، بد است ! نه چون نسبت سودش به ضرر یک به صد است ! طفل معصوم به دور سر من می چرخید ، به خیالش قندم ! یا که چون اغذیه مشهورش ... تا به آن حد گندم ! ای دو صد نور به قبرش بارد ، مگس خوبی بود..! من به این جرم که از یاد تو بیرونم کرد..! مگسی را کشتم پنج شنبه 23 شهريور 1391برچسب:, :: 2:53 :: نويسنده : kimiA
مردی از این که زنش به گربه خانه بیشتر از او توجه می کرد ناراحت بود، یک روز گربه را برد و چند تا خیابان آن طرف تر ول کرد ولی تا به خانه رسید، دید گربه زود تر از اون برگشته خونه، این کار چندین دفعه تکرار شد مرد حسابی کلافه شده بود. بالاخره یک روز گربه را با ماشین گرداند، از چندین پل و رودخانه پارک و غیره گذشت و بالاخره گربه را در منطقه ای پرت و دور افتاده ول کرد آن شب مرد به خانه بر نگشت.. آخر شب زنگ زد و به زنش گفت: اون گربه کره خر خونه هست؟
چهار شنبه 22 شهريور 1391برچسب:, :: 1:32 :: نويسنده : kimiA
چهار شنبه 22 شهريور 1391برچسب:, :: 1:30 :: نويسنده : kimiA
__________________________
گفت و گوی كاملا" جدی بین من و خواهرم:
ظهر رسیدم خونه هیچکس خونه نبود ناهارم نداشتیم زنگ زدم مادرم میگم ناهار چیه؟ میگه گوشت گذاشتم بیرون... :O یه لحظه احساس کردم گربه ام. فک و فامیله داریم؟
مامانم اومده میگه امشب داییم داره میاد اینجا سعی کن آبروداری کنی!
بابام به مامانم سپردم جمعه ها هفت صبح بیدارش کنه….. بگه امروز جمعه است ، بگیر بخواب !…. فک و فامیله داریم…؟؟؟
__________________________ پسر خالم کلاس دوم تو امتحانشون یه سوال داشتن که گفته بود:آیا میدانید رود هیرمند به کدام دریا میریزد؟؟ اینم نوشته بود:بله میدانم...معلم خوشش اومده بود نمره کامل داده بود!!! فک و فامیله داریم؟ __________________________ ___ با مامانم رفتیم مغازه تعمیرات تلفن كه تلفن بی سیم خونرو بدیم درست كنن....یاروو تلفن زده به پیریز بعد با موبایلش زنگ زد كه ببینه زنگ میخوره یا نه....تلفن كه زنگ خورد مامانم به من میگه این آقاهه شماره مارو از كجا داشت.....ماااااامااااان..:| فک و فامیله داریم؟ __________________________ برادرزادم چهار سالشه زنگ زده میگه عمه اون اسباب بازیه که گفتم حتما برام بخری ها اگه یادت رفت زنگ بزن بهم تا یادت بیارم!!! من :-0 اون :-) __________________________ داشتیم با مامانم وسایل انباری رو مرتب میکردیم __________________________ تلویزیون داره یه برنامه درباره علائم اعتیاد نشون میده. هر علامتی که میگه مامانم زیر چشمی با شک منو نگا میکنه :)))) فک و فامیله داریم؟ __________________________ لباس پوشیدم كه برم باشگاه..., مامانم میگه الان كجا میری هوا سرده...سرما میخوری! __________________________ با مامانم دعوام شده رفتم سر گوشیش میبینم شمارم رو پاک کرده :| فک و فامیله داریم؟ چهار شنبه 22 شهريور 1391برچسب:, :: 1:24 :: نويسنده : kimiA
وقتی 1 ساعت پشت چراغ قرمزی همیشه اون 10 ثانیه آخر از اون طرف خیابون یه عابر پیاده مثل لاک پشت میاد میاد میاد وقتی چراغ سبز میشه جلو ماشینته تازه وایمیسته نگاتم میکنه!!! ___________________
حتی اگه لباستو از خود نمایندگی تو آمریکا بخری، مامانت عین همونو تو بازار دیده به یک صدم قیمت !
__________________________
وقتی انگشتای پا یا دستتون آسیب دیده باشه،اگه شهاب سنگ بیافته از آسمون میخوره به همون انگشت داغون!
__________________________
وقتی میخوای تو آزمونی یا جای دیگه ثبت نام کنی چون روز های آخر متوجه شدی با عجله ثبت نام میکنی اما بعد ثبت نام مهلتش تا یکسال دیگه تمدید میشه
__________________________
از بین 20 تا بادوم دقیقا" اونی رو برمیداری که از زهر مار تلخ تره !
__________________________
وقتی داری درس میخونی خسته میشی میگی این که مهم نیست برا امتحان عمرا بیاد.دقیقا همون میاد و بیشترین نمره هم داره!!!
__________________________
سر جلسه امتحان همه دارن تقلب میکنن تا میای تقلب کنی مراقب میاد بالا سرت میگه یه بار دیگه سرتو بچرخونی برگه رو ازت میگیرم!
__________________________
تو یه عکس دست جمعی 20 نفری عکس تو از همه بدتر میفته!! اگه هم خوب بیفتی تو عکس یا عکست پاک میشه یا یکی عکستو دستکاری میکنه!
__________________________
هر وقت میای یه چیزی رو بخری نسلش از روی زمین برچیده میشه!
__________________________
نوع مراقب جلسه امتحان رابطه مستقیمی داره به اینکه تو اون درس رو خونده باشی یا تقلب برده باشی.
__________________________
بیست دقیقه توی صف تاکسی زیر باروووون وایسی تا ماشین بیاد، به محض اینکه سوار میشی بارون بند میاد
__________________________
وقتِ خوردن چیپس و پفک نمکی , " کیبورد لپ تاپ " بیشتر از خودمون میخوره !!!
__________________________
هر وقت دستكش می خری یك لنگه اش گم می شه
__________________________
اگه فقط یه CD خام داشته باشی و بخوای رایتش کنی، حتماً میسوزه !
__________________________
همیشه سر سفره یا پارچ نیست یا لیوان...
_________________________
موقعی که داری موهاتو برای خودت درست می کنیو جایی قرار نیست بری موهات به خوشگلترین حالت در میاد حالا یه روز دیگه که قراره جایی بری !خودتم بکشی دیگه به اون حالت در نمیاد
__________________________
همین که میری تو حموم یا دستشویی هم زنگ تلفن خونه به صدا در میاد هم زنگ موبایلت هم دم در کارت دارن هم .....
__________________________
اگه یه یه دسته كلید داشته باشی و بخای یه قفل رو برای اولین بار با اون دسته كلید باز كنی ، همیشه كلید آخر ماله اون قفله است !
__________________________
اگه یه روز تصمیم بگیری به جای ساعت 12 ساعت 11 شب بخوابی برنامه مورد علاقت ساعت 10:55 شروع میشه و حد اقل 1 ساعت و 10 دقیقه زمانشه.
__________________________
احتمال رفتن برق با کم بودن شارژ لپ تاپ یا گوشی نسبت مستقیم داره ...
__________________________
اگه به یه کچل بخندی بی برو برگرد کچل میشی
__________________________
هروقت مهمون میاد و تو نمیری سلام کنی و میگن که نیستی
__________________________
یه مغز گردو میخوری، اندازه 3 تا مغز گردو لا دندونت گیر میکنه!
__________________________
هر وقت میخوای usb رو جا بزنی از سر دیگشه! چهار شنبه 22 شهريور 1391برچسب:, :: 1:20 :: نويسنده : kimiA
دقت کردین هر موقع دارین سشوار میکشین حتی اگه تو خونه تنهام باشین هی حس میکنین یکی صداتون میکنه؟ چهار شنبه 22 شهريور 1391برچسب:, :: 1:20 :: نويسنده : kimiA
دیشب خیلی خسته بودم، واسه همین تصمیم گرفتم زودتر بخوابم. تازه چشمم رو هم افتاده بود که یه دفعه از خواب پریدم. از رختخواب بلند شدم و دیدم همسایه پایینی مهمون داشته و حالا هم دارند تشریف می برند. چهار شنبه 22 شهريور 1391برچسب:, :: 1:19 :: نويسنده : kimiA
روزی مردی در چاهی افتاد... چهار شنبه 22 شهريور 1391برچسب:, :: 1:7 :: نويسنده : kimiA
تنها بازمانده يك كشتی شكسته، توسط جريان آب به يك جزيره دورافتاده برده شد.
با بيقراری به درگاه خداوند دعا كرد تا او را نجات بخشد، ساعتها به اقيانوس چشم دوخت تا شايد نشانی از كمك بيابد اما هيچ چيز به چشم نیامد. سرانجام نااميد شد و تصميم گرفت كه كلبه ای كوچك بسازد
تا از خود و وسائل اندكش بهتر محافظت نمايد.روزی پس از آنكه از جستجوی غذا بازگشت، خانه كوچكش را در آتش يافت، دود به آسمان رفته بود،اندوهگين فرياد زد: خدايا چگونه توانستی با من چنين كنی؟
صبح روز بعد، او با صدای يك كشتی كه به جزيره نزديك میشد
از خواب بیدار شد، میآمد تا او را نجات دهد. مرد از نجات دهندگانش پرسيد: چطور متوجه شديد كه من اينجا هستم؟
آنها در جواب گفتند: ما علامت دودی را که فرستادی ديدیم!
.
.
.
آسان میتوان دلسرد شد هنگامی كه بنظر میرسد كارها به خوبی پيش نمیروند،
اما نبايد اميدمان را از دست بدهيم زيرا خدا در كار زندگی ماست، حتی در ميان درد و رنج. دفعۀ آينده كه كلبه شما در حال سوختن است به ياد آورید
كه آن شايد علامتی باشد برای فراخواندن رحمت خداوند. برای تمام چيزهای منفی كه ما بخود میگوييم، خداوند پاسخی مثبت دارد.
تو گفتی «آن غير ممكن است»، خداوند پاسخ داد «همه چيز ممكن است».
تو گفتی «هيچ كس واقعاً مرا دوست ندارد»، خداوند پاسخ داد «من تو را دوست دارم».
تو گفتی «من نمیتوانم خود را ببخشم»، خداوند پاسخ داد «من تو را بخشیده ام».
تو گفتی «من بسيار خسته هستم»، خداوند پاسخ داد «من به تو آرامش خواهم داد».
تو گفتی «من توان ادامه دادن ندارم»، خداوند پاسخ داد «رحمت من كافی است».
تو گفتی «من نمیتوانم مشكلات را حل كنم»، خداوند پاسخ داد «من گامهای تو را هدايت خواهم كرد».
تو گفتی «من نمیتوانم آن را انجام دهم»، خداوند پاسخ داد «تو هر كاری را با من میتوانی به انجام برسانی».
تو گفتی «آن ارزشش را ندارد»، خداوند پاسخ داد «آن ارزش پيدا خواهد كرد».
تو گفتی «من احساس تنهايی میكنم»، خداوند پاسخ داد «من هرگز تو را ترك نخواهم كرد».
تو گفتی «من به اندازه كافی باهوش نيستم»، خداوند پاسخ داد «من به تو عقل داده ام».
تو گفتی «من میترسم»، خداوند پاسخ داد «من روحی ترسو به تو نداده ام».
تو گفتی «من هميشه نگران و نااميدم»، خداوند پاسخ داد «تمام نگرانی هايت را به دوش من بگذار».
تو گفتی «من به اندازه كافی ايمان ندارم»، خداوند پاسخ داد «من به همه به يك اندازه ايمان داده ام».
چهار شنبه 22 شهريور 1391برچسب:, :: 1:5 :: نويسنده : kimiA
بهتـرین لحـظات زنـدگی چهار شنبه 21 شهريور 1391برچسب:, :: 23:50 :: نويسنده : kimiA
آدما تا وقتی کوچیکن دوست دارن برای مادرشون هدیه بخرن اما پول ندارن.
وقتی بزرگتر میشن ، پول دارن اما وقت ندارن. وقتی هم که پیر میشن ، پول دارن وقت هم دارن اما . . . مادر ندارن!... به سلامتی همه مادرای دنیا... پدرم ، تنها کسی است که باعث میشه بدون شک بفهمم فرشته ها هم میتوانند مرد باشند ! شرمنده می کند فرزند را ، دعای خیر مادر ، در کنج خانه ی سالمندان ... خورشید هر روز دیرتر از پدرم بیدار می شود اما زودتر از او به خانه بر می گردد ! به سلامتیه مادرایی که با حوصله راه رفتن رو یاده بچه هاشون دادن ولی تو پیری بچه هاشون خجالت میکشن ویلچرشونو هل بدن !!! سرم را نه ظلم می تواند خم کند، نه مرگ،
نه ترس،
سرم فقط برای بوسیدن دست های تو خم می شود مادرم :-)
سلامتیه اون پسری که... ..
10 سالش بود باباش زد تو گوشش هیچی نگفت...
..
20 سالش شد باباش زد تو گوشش هیچی نگفت.... ... ... ... ... ..
30 سالش شد باباش زد تو گوشش زد زیر گریه...!!!
..
باباش گفت چرا گریه میکنی..؟ ..
گفت: آخه اونوقتا دستت نمیلرزید...! :-( (( قند )) خون مادر بالاست . دلش اما همیشه (( شور )) می زند برای ما ؛ اشکهای مادر، مروارید شده است در صدف چشمانش ؛ دکترها اسمش را گذاشتهاند آب مروارید! حرفها دارد چشمان مادر، گویی زیرنویس فارسی دارد! دستانش را نوازش می کنم، داستانی دارد دستانش . دست پر مهر مادر تنها دستی ست، که اگر کوتاه از دنیا هم باشد، از تمام دستها بلند تر است... پدر و پسر داشتن صحبت میکردن !! پدر دستشو میندازه دوره گردنه پسرش میگه پسرم من شیرم یا تو ؟ پسر میگه : من.. !! ... ... ... پدر میگه: پسرم من شیرم یا تو ؟؟!! پسر میگه : بازم من شیرم ... پدر عصبی مشه دستشو از رو شونه پسرش بر میداره میگه: من شیرم یا تو !!؟؟ پسر میگه: بابا تو شیری...!! پدر میگه: چرا بار اول و دوم گفتی من حالا میگی تو ؟؟ پسر گفت: آخه دفعه های قبلی دستت رو شونم بود فکر کردم یه کوه پشتمه اما حالا... به سلامتی هرچی پدره مادر تنها کسیست که میتوان "دوستت دارم"هایش رااا باور کرد... حتی اگر نگوید... سلامتی اون پدری که شادی شو با زن و بچش تقسیم میکنه اما غصه شو با سیگار و دود سیگارش! مادر یعنی به تعداد همه روزهای گذشته تو، صبوری! مادر یعنی به تعداد همه روزهای آینده تو، دلواپسی! مادر یعنی به تعداد آرامش همه خوابهای کودکانه تو، بیداری ! مادر یعنی بهانه بوسیدن خستگی دستهایی که عمری به پای بالیدن تو چروک شد! مادر یعنی بهانه در آغوش کشیدن زنی که نوازشگر همه سالهای دلتنگی تو بود! مادر یعنی باز هم بهانه مادر گرفتن.... پدرم هر وقت میگفت "درست میشود"... تمام نگرانی هایم به یک باره رنگ میباخت...!
مردان پیامبر شدند؛ و زنان مادر؛ قداست پیامبران را توانستهاند به زیر سوال ببرند؛ ولی قداست مادران را هرگز..! آدم پیر می شود وقتی مادرش را صــــــــــــــدا میزند اما جوابی نمیشنود... ممماااااااااااادددددددررررررر.............. تو 10 سالگی : " مامان، بابا عاشقتونم" تو 15 سالگی : " ولم کنین " تو 20 سالگی : " مامان و بابا همیشه میرن رو اعصابم" تو 25 سالگی : " باید از این خونه بزنم بیرون" تو 30 سالگی : " حق با شما بود" تو 35 سالگی : "میخوام برم خونه پدر و مادرم " تو 40 سالگی : " نمیخوام پدر و مادرم رو از دست بدم!!!!" تو هفتاد سالگی : " من حاضرم همه زندگیم رو بدم تا پدر و مادرم الان اینجا باشن ...! بیاید ازهمین حالا قدر پدرو مادرامونو بدونیم... از اعماق وجودم اعتقاد دارم که هر روز، روز توست ... بهشت از آن مادران است در حالی که به جز پرستاری و نگهداری از فرزندان ، هیچ حق دیگری نسبت به آتها ندارند و برای بیشتر چیزها اجازه ی بابا لازم است !!!!! وقتی پشت سر پدرت از پله ها میای پایین و میبینی چقدر آهسته میره ، میفهمی پیر شده ! وقتی داره صورتش رو اصلاح میکنه و دستش میلرزه ،
میفهمی پیر شده ! وقتی بعد غذا یه مشت دارو میخوره، میفهمی چقدر درد داره اما هیچ چی نمیگه... و وقتی میفهمی نصف موهای سفیدش به خاطر غصه های تو هستش ، دلت میخواد بمیری اگر 4 تکه نان خیلی خوشمزه وجود داشته باشد و شما 5 نفر باشید
کسی که اصلا از مزه آن نان خوشش نمی آید " مادر " است دو شنبه 13 شهريور 1391برچسب:, :: 22:22 :: نويسنده : kimiA
مرد اونی نیست که از صدای نعره اش دیوار بلرزه مرد اونی که از صدای نفسش قلبت بلرزه من فقط در عجبم تو چجوری غذا میخوری؟؟؟؟؟؟؟اووووووووق شنبه 28 مرداد 1391برچسب:, :: 1:5 :: نويسنده : kimiA
Where do I begin
از کجا شروع کنم ؟
برای گفتن داستانی که نهایت بزرگی عشق را نشان میدهد
The simple truth about the love she brings to me حقیقتی ساده درباره عشقی که او به من هدیه کرد Where do I start از کجا شروع کنم ؟ With her first hello با اولین سلامش She gave a meaning to this empty world of mine معنای جدیدی به جهان پوچ من داد که در آن هیچ تکرار و علاقه دیگری نبود او به زندگی من پا گذاشت و آن را شیرین کرد او قلب مرا پر کرد ... With very special things او قلب مرا با چیزهای خاص پر کرد با آواز فرشته ها , با تصوراتی حاصل از اشتیاق و علاقه زیاد و روح مرا با انبوهی از عشق پر کرد برای همین هر کجا که بروم تنها نخواهم ماند با وجود همراهی او چه کسی تنها خواهد ماند ؟! و هر وقت در جستجوی دستان او باشم او در کنار من است چه مدت ممکن است از این عشق گذشته باشد ؟ آیا می توان عشق را اندازه ساعات روز اندازه گرفت ؟ I have no answer now But this much I can say آن هم اکنون هیچ جوابی ندارم اما همین قدر می توانم بگویم که ... می دانم به او احتیاج دارم تا زمانی که ستاره ها می درخشند
goftam hala k kimia rajebe ma goft mnm rajebe kimia begam.... arezu b dlmun mund i bar i masuliat bsh bedan jav gir nashe.... arezu b dlmun mund i bar vase porsesh boland beshe v ba dastash var nare arezu b dlmun mund i bar berim sar class khanum sanatgaro......dige khodet miduni base arezu b dlmun mund ie dafe sare class khanum sanatgar boland beshe v dar morede raz naharfe arezu b dlmun mund ie ruz sare 2vomia baham dava nakone tahesham bm nage solte jue to arezu b dlm mund i ruz madrese nabudam fardash nashnavam k..... سه شنبه 24 مرداد 1391برچسب:, :: 15:15 :: نويسنده : kimiA
میخوام خصوصیت یه سری دوستانو تو مدرسه بنویسم حال کنید پگاه : ارزو به دل ما موند یه بار موهاش مرتب باشه ارزو به دل ما موند وقتی خانم س معلم زبن میاد سر کلاس پگاه هم مخ اونو هم مخ مارو نگیره دستگاه ارزو به دل ما موند پگاه یه بار چکیده مطالب تکراری شو سر کلاس خانوم صنعتگر تکرار نکنه {اگه همه هم خوبی های تورو فراموش کردن تو خوبی هاتو فراموش نکن} ارمغان:ارزو به دل ما موند یه بار بریم ته حیاط ارمغان روی وسایل ورزشی به قول خودش میمون بازی نکنه ارزو به دل ما موند یه روز ما گوشی بیاریم مدرسه اون نیاوده باشه ارزو به دل ما موند کفشاش تمیز باشه ارزو به دل ما موندیه بار نگاش کنیم و اون در حال کندن بینی مبارکش نباشه چنان بینیشو تکون میدااد انگار پاستیل خرسیه ارزو به دل ما موند یه بار هم که شده سر کلاس ریاضی ادامس نجوه سپیده : ارزو به دل ما موند یه روز که میاد مدرسه از لحظه ی ورود در مورد شبکه ی من وتو حرف نزنه ارزو به دل ما موند یه بار صبح با سرویس بیاد ارزو به دل ما موند یه بار که نگاش میکنی سیب نخوره ارزو به دل ما موند یه بار وقتی می خنده گریه اش نگیره ارزو به دل ما موند وقتی از دست ما عصبی و ما می گیم سام خوبه سالومه خوبه شبکه منو تو عالیه نیش تا بنا گوش باز نشه بپره تو بغلت زهرا : ارزو به دل ما موند یه بار مثل ما دخترا رفتار کنه ارزو به دل ما موند یه بار حال ستایش و نگیره ارزو به دل ما موند یه بار وقتی مهدیه حرف میزنه فوشش نده ارزو به دل ما موند یه بار که پا میشیم یه مطلب علمی سر کلاس علوم بگیم اگه تکراریه وسط حرفمون نپره
پيوندها
|
|||||||||||||||||||
![]() |