lost memories
من کیمیام یه دختر 16 ساله و دوستای صمیمیم پگاه و سپید و پریساو راضیه ان
جمعه 24 شهريور 1391برچسب:, :: 16:7 :: نويسنده : kimiA

ادامه ی مطلب یادتون نره نظر یادتون نره ممنون 

دختر فامیلمون خیر سرش رفته کلاس گریم.اونروز گیر داده بیا دماغتو یکاری کنم بشه مثه دماغ عملیا. بعد که کارش تموم شده میگم این چیه خلاصه بزور با همون قیافه مارو برده مهمونی هر کی مارو دید یا میگفت ا چرا دماغت باد کرده؟ یکی هم گفت ا همه صورتت شده دماغ! زندگیه داریم با این فامیلا؟!!!

 

چند روزه بابام گیر داده که میخوام دماغمو عمل کنم!!!مادرم شاکیه بدفرم به بابام میگه: مارو مضحکه ی مردم نکن!!!بابامم انگار نه انگار میگه من کاره خودمو میکنم به بقیه کاری ندارم!!! مامانم بش میگه بابا اصلا برو یه زنه دیگه بگیر ولی اینکارو نکن!!! بابای مایکل جکسونه داریم؟


به پسر خالم میگم : خوب ، چشمتون روشن ، قدم نو رسیده مبارک ، خدا واستون نگهش داره برگشته میگه : خیلی ممنون ، خدا رفتگان شما رو هم نگه داره !!! پسر خالست داریم؟؟!!! فک و فامیله داریم؟؟!!!


چند وقت پیش داشتم خودمو تو ایینه نگاه می كردم و كیف می كردم به مامانم گفتم مامان لبای من به كی رفته گفت به شترمون.... مامانه داریم؟؟؟

 

این همه فک و فامیل داریم یکیشون افطار دعوتمون نمیکنه از پشت این کامپویتر بلد شیم ، از فیس بوک عقب بیوفیتم ، بعد فحششون بدیم چرا دعوتمون کردین !!!! لامصبا سوتی هم نمیدن ! اینم شد زندگی !؟!؟


پسرخاله 5سالم خطاب به خالم: مامان؟ بابا خیلی بیشوره نه؟ خیلی بی فکره نه؟ آخه اصلا نمیگه پسرم 5ســــــالـــــ? ?ـش شده...گوشی لازم داره لپ تاپ لازم داره...بابا خیلی خره نه؟اخه اینم پسرخاله هست که ما داریم؟؟؟؟؟


نشستیم داریم فیلم اکشن میبینیم یه دفه بابام یه لگد محکم بهم زد . میگم چرا میزنی ، میگه خواستم حس ال ای دی سه بعدی بهت بدم که جلو دوستات احساس حقارت نکنی فک و فامیله داریم؟؟؟؟



ادامه مطلب ...
جمعه 24 شهريور 1391برچسب:, :: 16:5 :: نويسنده : kimiA


پسر داییم یه خرگوش خریده اسمشو گذاشته ببعی فک و فامیله داریم؟
*****************************************************************************

فک و فامیله داریم؟
رتبه ارشد پسرداییمو سه رقم سه رقم از راست جدا کردیم که بتونیم بخونیمش!!
*****************************************************************************

به مامانم میگم تو غذاها از "سیر" هم استفاده کن خیلی فایده داره میکروبها رو می کشه.میگه نه ریسکه میگم چرا میگه اخه میکروب کشه ممکنه تو و داداشت هم بمیرین!!
یعنی من و داداشم میکروبیم!!
مامان دلسوزه من دارم؟؟؟
*****************************************************************************

دارم مسواک میزنم بابابزرگم دندون مصنوعیش رو آورده گذاشته تو جیبه پیرهنم میگه یه دستی هم به دندونا ما بزن:
فک و فامیله داریم؟

*****************************************************************************

خواستگار اومده بابام میگه نمیدونم هر چی خودت میگی؟منم گفتم نه! میگه تو غلط کردی مگه بحرف توئه !!!!!
*****************************************************************************

داداشم زندگیشو داده یه آیپد خریده اونوقت بابام به آیپدش میگه:پاره آجر!
*****************************************************************************

بعد از مدتها داییم یه میس رو گوشیم انداخت....ذوق مرگ شدم....با کلی احساس بهش زنگ زدم میگم جــــــونم دایی جوووووووون کاری داشتین چه عجب یاد من کردین؟؟ با خونسردی تمام برگشته میگه نه دایی جان دستم خورد اشتباه گرفتم!!
فک و فامیل با محبته من دارم؟؟
*****************************************************************************

سر صبح از خواب بیدار شدم میگم: سلام بابای مهربونم. میگه: سلام گرگ بی طمع نیست باز پول میخوای؟ پولاتو چه کار میکنی؟ نکنه معتاد شدی؟ بدبخت ترک کن؟ بعد 5 دقیقه تیکه انداختن میگه شوخی کردم میخواستم خواب از سرت بپره!
*****************************************************************************

پسر یکی از فامیلامونو ختنه کردن دیروز صبح بانداژشو باز کردن،
از صبح گریه می کنه که من این مدلی نمی خواستم!
*****************************************************************************

به بابام می‌گم پول بده می خوام کتونی بخرم. می‌گه فعلا بذار نتیجه 5+1 معلوم شه :| م.م.ل.ک.ت.ه داریم؟
*****************************************************************************

آقا ما 2بار اون شعر هیچکسو خوندیم مامانم شنید..تا یه ماه میخواس منو بیدار کنه صدام میکرد میگف : پاشو تو یه آشغالی باهات کار دارم من:|
*****************************************************************************

دیروز مامان رو بردم خرید دیدم یه پنج دقیقه اس داره قفسه ی شوینده هارو میگرده!رفتم پیشش میگم دنبال چی میگردی؟میگه" رنگین شوی مشکین تاژ "!!!! :| فک و فامیله داریم؟
*****************************************************************************

از خروپفای بابام فیلم گرفتم نشونش دادم باور کنه شبا خروپف میکنه.
بهم میگه :فتوشاپه! :O
*****************************************************************************

مادرم روزی 10 تا میسکال داره
8تاش از خونه خودش به گوشیش زده که پیداش کنه
2تاش هم بابام زده اونم واسه اینکه گوشی مامانم رو پیدا کنه
تازه میگه یه آیفون باید بخرم :/
*****************************************************************************

من اگه یه لباس یا شلوارو یه هفته نپوشم، مامانم به دستمال یا دستگیره تبدیلش میکنه. :|
*****************************************************************************

همسایمون تازه زایمان کرده بود،مامانم رفته عکسامونو از آلبوم در آورده و آلبومو کادوپیچ کرده و رفته داده به زن همسایمون :-o:-o:-o
فرداش همسایمون آلبوم با دو تا عکس آورده به مامانم میگه: این دوتا عکس تو صفحه ی آخر آلبومتون جا مونده بود،مثل اینکه یادتون رفته بود اینارو در بیاری..!!!
مامانم :))))))))))
همسایمون :| :|
ماااا :D :D :D :D
*****************************************************************************

خواهرم واسم اس ام اس داده
ش م خ د........
هرکاری کردم نتونست بخونم،زنگ زدم میگم چی نوشتی؟میگه واقعا متاسفم برات که نتونستی بخونیش نوشتم:شام مهمونیم خونه داداش!!!!!!! :O
فکر کنم باید 37 واحد کلاس رمزنگاری و رمز گشایی واسه ادامه زندگی با خانواده ام پاس کنم:)))
******************************************************************
***********

شیرین خواهرم استاد دانشگاهه،سوال میان ترم طرح کرده واسه دانشجوهاش رفته خوابیده.برادرزاده ی 7 ساله م که اون شب باهاش دعواش شده بود رفته زیر برگه ی سوالا نوشته "شیرین گ.وزو ".خواهر منم که گیج،رفته برگه رو داده به مسئول امتحانات،اونم که از خواهر من گیج تر،سوالا رو تکثیر کرده داده دست شونصد تا دانشجو،دیگه خودتون تصور کنید جلسه ی امتحانو...:|
*****************************************************************************

داداش بزرگِ من معمولاً عادت داره وقتی تو خونه هستش کنترل تلویزیون هم دست خودش باشه، حتی وقتی پای تلویزیون نیس کنترل رو با خودش مییبره که بقیه، کانال تلویزیون رو عوض نکنن ..
یه دفعه من و بابام چند ساعت دنبال کنترل گشتیم و پیداش نکردیم، آخر سر دیدم داداشم از خواب بیدار شد و اومد نشست پای تلویزیون و کنترل رو از جیبش در آورد ... :|
*****************************************************************************

به مامانم میگم بزرگترین آرزوت چیه؟
میگه:بزرگ بشی زود زنت بدم با زنت دعوا کنم؛حوصلم از این یکنواختی زندگی سر رفت.
فک فامیله ماداریم
*****************************************************************************

کل فامیل می دونن که من تیک دارم دست خودم نیست چشمک می زنم..
وقتی میرم پیش خالم هر یک ربع _نیم ساعت بهم میگه چیه خاله کاری داری؟؟
فک و فامیل داریم؟؟؟؟؟؟؟؟



ادامه مطلب ...
جمعه 24 شهريور 1391برچسب:, :: 16:5 :: نويسنده : kimiA


پسر داییم یه خرگوش خریده اسمشو گذاشته ببعی فک و فامیله داریم؟
*****************************************************************************

فک و فامیله داریم؟
رتبه ارشد پسرداییمو سه رقم سه رقم از راست جدا کردیم که بتونیم بخونیمش!!
*****************************************************************************

به مامانم میگم تو غذاها از "سیر" هم استفاده کن خیلی فایده داره میکروبها رو می کشه.میگه نه ریسکه میگم چرا میگه اخه میکروب کشه ممکنه تو و داداشت هم بمیرین!!
یعنی من و داداشم میکروبیم!!
مامان دلسوزه من دارم؟؟؟
*****************************************************************************

دارم مسواک میزنم بابابزرگم دندون مصنوعیش رو آورده گذاشته تو جیبه پیرهنم میگه یه دستی هم به دندونا ما بزن:
فک و فامیله داریم؟

*****************************************************************************

خواستگار اومده بابام میگه نمیدونم هر چی خودت میگی؟منم گفتم نه! میگه تو غلط کردی مگه بحرف توئه !!!!!
*****************************************************************************

داداشم زندگیشو داده یه آیپد خریده اونوقت بابام به آیپدش میگه:پاره آجر!
*****************************************************************************

بعد از مدتها داییم یه میس رو گوشیم انداخت....ذوق مرگ شدم....با کلی احساس بهش زنگ زدم میگم جــــــونم دایی جوووووووون کاری داشتین چه عجب یاد من کردین؟؟ با خونسردی تمام برگشته میگه نه دایی جان دستم خورد اشتباه گرفتم!!
فک و فامیل با محبته من دارم؟؟
*****************************************************************************

سر صبح از خواب بیدار شدم میگم: سلام بابای مهربونم. میگه: سلام گرگ بی طمع نیست باز پول میخوای؟ پولاتو چه کار میکنی؟ نکنه معتاد شدی؟ بدبخت ترک کن؟ بعد 5 دقیقه تیکه انداختن میگه شوخی کردم میخواستم خواب از سرت بپره!
*****************************************************************************

پسر یکی از فامیلامونو ختنه کردن دیروز صبح بانداژشو باز کردن،
از صبح گریه می کنه که من این مدلی نمی خواستم!
*****************************************************************************

به بابام می‌گم پول بده می خوام کتونی بخرم. می‌گه فعلا بذار نتیجه 5+1 معلوم شه :| م.م.ل.ک.ت.ه داریم؟
*****************************************************************************

آقا ما 2بار اون شعر هیچکسو خوندیم مامانم شنید..تا یه ماه میخواس منو بیدار کنه صدام میکرد میگف : پاشو تو یه آشغالی باهات کار دارم من:|
*****************************************************************************

دیروز مامان رو بردم خرید دیدم یه پنج دقیقه اس داره قفسه ی شوینده هارو میگرده!رفتم پیشش میگم دنبال چی میگردی؟میگه" رنگین شوی مشکین تاژ "!!!! :| فک و فامیله داریم؟
*****************************************************************************

از خروپفای بابام فیلم گرفتم نشونش دادم باور کنه شبا خروپف میکنه.
بهم میگه :فتوشاپه! :O
*****************************************************************************

مادرم روزی 10 تا میسکال داره
8تاش از خونه خودش به گوشیش زده که پیداش کنه
2تاش هم بابام زده اونم واسه اینکه گوشی مامانم رو پیدا کنه
تازه میگه یه آیفون باید بخرم :/
*****************************************************************************

من اگه یه لباس یا شلوارو یه هفته نپوشم، مامانم به دستمال یا دستگیره تبدیلش میکنه. :|
*****************************************************************************

همسایمون تازه زایمان کرده بود،مامانم رفته عکسامونو از آلبوم در آورده و آلبومو کادوپیچ کرده و رفته داده به زن همسایمون :-o:-o:-o
فرداش همسایمون آلبوم با دو تا عکس آورده به مامانم میگه: این دوتا عکس تو صفحه ی آخر آلبومتون جا مونده بود،مثل اینکه یادتون رفته بود اینارو در بیاری..!!!
مامانم :))))))))))
همسایمون :| :|
ماااا :D :D :D :D
*****************************************************************************

خواهرم واسم اس ام اس داده
ش م خ د........
هرکاری کردم نتونست بخونم،زنگ زدم میگم چی نوشتی؟میگه واقعا متاسفم برات که نتونستی بخونیش نوشتم:شام مهمونیم خونه داداش!!!!!!! :O
فکر کنم باید 37 واحد کلاس رمزنگاری و رمز گشایی واسه ادامه زندگی با خانواده ام پاس کنم:)))
******************************************************************
***********

شیرین خواهرم استاد دانشگاهه،سوال میان ترم طرح کرده واسه دانشجوهاش رفته خوابیده.برادرزاده ی 7 ساله م که اون شب باهاش دعواش شده بود رفته زیر برگه ی سوالا نوشته "شیرین گ.وزو ".خواهر منم که گیج،رفته برگه رو داده به مسئول امتحانات،اونم که از خواهر من گیج تر،سوالا رو تکثیر کرده داده دست شونصد تا دانشجو،دیگه خودتون تصور کنید جلسه ی امتحانو...:|
*****************************************************************************

داداش بزرگِ من معمولاً عادت داره وقتی تو خونه هستش کنترل تلویزیون هم دست خودش باشه، حتی وقتی پای تلویزیون نیس کنترل رو با خودش مییبره که بقیه، کانال تلویزیون رو عوض نکنن ..
یه دفعه من و بابام چند ساعت دنبال کنترل گشتیم و پیداش نکردیم، آخر سر دیدم داداشم از خواب بیدار شد و اومد نشست پای تلویزیون و کنترل رو از جیبش در آورد ... :|
*****************************************************************************

به مامانم میگم بزرگترین آرزوت چیه؟
میگه:بزرگ بشی زود زنت بدم با زنت دعوا کنم؛حوصلم از این یکنواختی زندگی سر رفت.
فک فامیله ماداریم
*****************************************************************************

کل فامیل می دونن که من تیک دارم دست خودم نیست چشمک می زنم..
وقتی میرم پیش خالم هر یک ربع _نیم ساعت بهم میگه چیه خاله کاری داری؟؟
فک و فامیل داریم؟؟؟؟؟؟؟؟



ادامه مطلب ...
جمعه 24 شهريور 1391برچسب:, :: 16:2 :: نويسنده : kimiA

چند سال پیش چادر مامانمو سرم کردم و واسه خنده ... یهو مامانم تا منو دید جفت دستاشو رو به آسمون برد و از ته دل خدا رو شکر کرد و گفت خدا رو صد هزاررررر مرتبه شکر که دختر نشدی و گرنه هیچ امام و امام زاده ای هم نمیتونست تو رو شوهر بده با این دماغت !
*****************************************************************************

عمه جونم تازه گیا اومده تو فیس بوک ۳ تا بچه داره تاریخ تولدشا زده ۱۹۸۴،فک و فامیله داریم؟
**********************************************************************
*******

بابام میگه مربی اسپانیا چرا از مسی استفاده نمیکنه؟!؟! فک و فامیله داریم
*****************************************************************************

بابام یه مرغ مینا خریده، نـــره، بهش میگه مرغ سینا :|
*****************************************************************************

یکی از فامیلامون (دختر) یک سال مالزی بود، بعد دو سال رفت کانادا. تنهام زندگی میکنه. واسه تعطیلات برگشته ایران. خواست بره کیش با دوستش، باباش اجازه نداد! گفت نمیذارم تنها بری مسافرت!
*****************************************************************************

بابام دوآتیشه طرفداره آلمانه . منم اسپانیا . داداشم ایتالیا . این وسط مامانم میگه " منم طرفداره فرانسه هستم ! " میگم " از بازی کدوم بازیکنش خوشت میاد ؟! میگه " بازیکناشو خوب نمی شناسم ! اما ظرفو ظروفشو خوب می شناسم ! :|
*****************************************************************************

بابا و مامانم با هم قهر بودن، بردمشون سینما تا به این بهونه آشتی‌شون بدم. توی کافی شاپ سینما نشستیم همونجا آشتی کردن. حالا می‌گم پا شین بریم فیلم ببینیم. سر اینکه کدوم سالن بریم و چه فیلمی ببینیم با هم دعواشون شد، برگشتیم خونه :|
*******************************************************************
**********

سر شب لپتاپ رو خاموش کردم رفتم نشستم تو پذیرایی در جوار خانواده
5 دقیقه اول خونواده :o
5 دقیقه دوم خونواده :|
1 دقیقه بعد مامانم : لپتاپت سوخته ؟
من : نه
3 دقیقه بعد بابام : اینترنتت شارژش تموم شد ؟
من : نه
اندکی بعد بابام : چی شده حالت خوب نیست؟
من : نه چطور ؟
یذره بعد مامانم : تو چته ؟ چرا سرت تو لپتاپ نیست ؟
من : خب گفتم یکم بیام پیش شما بشینم
بابام : مطمئنی طوری نشده ؟
مامانم : خب بگو چرا اینجوری میکنی آخه ؟
هیچی دیگه پا شدم اومدم لپتاپ رو روشن کردم:|
*****************************************************************************

ادامه ی مطلب یادتون نره که خیلی باحالن



ادامه مطلب ...
جمعه 24 شهريور 1391برچسب:, :: 13:43 :: نويسنده : kimiA

بچه ها این لی مین هو بازیگر کره ای مورد علاقه ی منه اما در کل هر کس که میخواد نویسنده باشه و از همه ی امتیازات برخوردار باشه باید فعال باشه نظر بذاره و عضو بشه و وقتی نویسنده شد به فعالیتش ادامه بده یه پیشنهاد 4 یا 5 روزه است حالا هم هر کی وبلاگ مارو دوست داره بفرما راستی ما فقط 2 تا نویسنده میخوایم الویتم با نمونه اطهریاست ممنون بای منم مشغول پیدا کردنم یوهو

جمعه 24 شهريور 1391برچسب:, :: 13:41 :: نويسنده : kimiA

امروز خیلی خسته بودم اصلا حوصله کلاس رو نداشتم خوابم می امد ولی هر جور شده خودم رو به کلاس رسوندم  همین طور که سر کلاس نشسته بودم خوابم برد...


وقتی از خواب بیدار شدم سه تا سوال روی تخته نوشته شده بود.سوالا رو نوشتم وبعدش هم رفتم.


جلسه ی بعد که اومدم به استاد گفتم:من جواب سوال اولی رو که روی تخته نوشته بودید رو پیدا کردم ولی متاسفانه  نتوانستم جواب بقیه سوالا رو پیدا کنم .


بعد از گفتن این حرف استاد با تعجب به من نگاه می کرد .بعد گفت تو واقعا جواب سوال اول رو پیدا کردی.؟؟؟!!


-بله چه طور مگه؟ مگه نباید پیداشون می کردم؟


-اون سوالایی که روی تخته نوشته شده بودن جز سوالای گنگ دنیا بودن.!!!



این داستان نشون دهنده ی چی بود؟"اینکه خواستن توانستن است؟" یا اینکه  خودمون رو باور داشته باشیم یا اشاره به قضیه رازداشت؟ یا هر چیز دیگه ای؟لطفا اگر مایلید جواب این سوال رو تو قسمت نظرات برام بنویسید

جمعه 24 شهريور 1391برچسب:, :: 13:40 :: نويسنده : kimiA

دانشجویی که سال آخر دانشکده خود را می‌گذراند به خاطر پروژه‌ای که انجام داده بود جایزه اول را گرفت.او در پروژه خود از 50 نفر خواسته بود تا دادخواستی مبنی بر کنترل سخت یا حذف ماده شیمیایی «دی هیدورژن مونوکسید» توسط دولت را امضا کنند و برای این درخواست خود، دلایل زیر را عنوان کرده بود:
1-مقدار زیاد آن باعث عرق کردن زیاد و استفراغ می‌شود.

2-یک عنصر اصلی باران اسیدی است.

3-وقتی به حالت گاز در می‌آید بسیار سوزاننده است.

4- استنشاق تصادفی آن باعث مرگ فرد می‌شود.

5-باعث فرسایش اجسام می‌شود.

6-حتی روی ترمز اتومبیل‌ها اثر منفی می‌گذارد.

7-حتی در تومورهای سرطانی یافت شده است.

از پنجاه نفر فوق، 43 نفر دادخواست را امضا کردند. 6 نفر به طور کلی علاقه‌ای نشان ندادند و اما فقط یک نفر می‌دانست که ماده شیمیایی «دی هیدروژن مونوکسید» در واقع همان آب است!

عنوان پروژه دانشجوی فوق «ما چقدر زود باور هستیم» بود

پنج شنبه 23 شهريور 1391برچسب:, :: 3:2 :: نويسنده : kimiA
نیا باران زمین جای قشنگی نیست

من از جنس زمینم خوب میدانم

 

که دریا جد تو در یک تبانی ماهی بیچاره را در دام ماهیگیر می راند

من از جنس زمینم خوب میدانم

که گل در عقد زنبور است

یک طرف سودای بلبل یک طرف بال و پر پروانه را هم دوست می دارد

من از جنس زمینم خوب میدانم

که ای باران پشیمان می شوی از آمدن "برگرد"!

در ناودان ها گیر خواهی کرد

پس آنگه آرزوی خورشید خواهی داشت

من از جنس زمینم خوب میدانم

که این جا جمعه بازار است

و دیدم عشق را در بسته های زرد کوچک نسیه می دادند

در این جا قدر مردم را به زر اندازه می گیرند

در این جا شعر حافظ را به فال کولیان در به در اندازه می گیرند

نیا باران...

نیا باران...

پنج شنبه 23 شهريور 1391برچسب:, :: 2:55 :: نويسنده : kimiA

مگسی را کشتم

نه به این جرم که حیوان پلیدی ست ، بد است !

نه چون نسبت سودش به ضرر یک به صد است !

طفل معصوم به دور سر من می چرخید ، به خیالش قندم !

یا که چون اغذیه مشهورش ... تا به آن حد گندم !

ای دو صد نور به قبرش بارد ، مگس خوبی بود..!

من به این جرم که از یاد تو بیرونم کرد..!

مگسی را کشتم

پنج شنبه 23 شهريور 1391برچسب:, :: 2:53 :: نويسنده : kimiA

مردی از این که زنش به گربه خانه بیشتر از او توجه می کرد ناراحت بود،

یک روز گربه را برد و چند تا خیابان آن طرف تر ول کرد ولی تا به خانه رسید،

دید گربه زود تر از اون برگشته خونه، این کار چندین دفعه تکرار شد

مرد حسابی کلافه شده بود. بالاخره یک روز گربه را با ماشین گرداند،

از چندین پل و رودخانه پارک و غیره گذشت و بالاخره

گربه را در منطقه ای پرت و دور افتاده ول کرد

آن شب مرد به خانه بر نگشت..

آخر شب زنگ زد و به زنش گفت: اون گربه کره خر خونه هست؟


زنش گفت: آره.


مرد گفت: گوشی رو بده بهش، من گم شدم!

پنج شنبه 23 شهريور 1391برچسب:, :: 2:17 :: نويسنده : kimiA

ترول پ ن پ جدیدترول خنده دارترول بوق خردین

چهار شنبه 22 شهريور 1391برچسب:, :: 1:30 :: نويسنده : kimiA

__________________________



پسر داییم مو کاشته بینیشو عمل کرده بوتاکسم کرده ابرو هاشم که از ابرو زنا نازکتره.فک کنم امروز فردا پروتز هم بکنه.فقط هر کاریش میکنیم سیبیلاشو نمیزنه.میگه مرد باید سیبیل داشته باشه. :| فک و فامیله داریم؟


__________________________

گفت و گوی كاملا" جدی بین من و خواهرم:
اون: مربی تئاترمون قبلا" دستش تومور داشته..:(
من: تومور مغزی؟
اون: نمی دونم..اونشو نگفت!!
فک و فامیله داریم؟


__________________________


کمپوت باز کردیم بخوریم ، به مامانم میگم : مامان فکرکنم مزش عوض شده ..
میگه : آره
میــــگم : بریزمش دور ؟
میگه : نه بزار تو یخچال بابات میاد میخوره !!!!


__________________________


داداشم داشت نماز میخوند ، منم داشتم اهنگ گوش میدادم ، دیدم وسط نماز بلند گفت "الله اكبر" فكر كردم شاید صدای موزیك زیاده ، یكم كمش كردم ، یك دقیقه بعد دوباره گفت "الله اكبر" فكر كردم شاید بازم حواسشو پرت میكنه ، كلاً موزیك و قطع كردم ، نمازش كه تموم شد، میگم چرا اینقدر "الله اكبر" میگی،؟ میگه منظورم اینه از این آهنگ خوشم نمیاد ، بزن تِراكِ بعدى! من :| فک و فامیله داریما



__________________________


مامان و بابام نشسته بودن داشتن چایی میخوردن، از مامانم پرسیدم:"خوب حال میکنیدا پسر به این ماهی دارید"سکوت کردن و بهم خیره شدن، بابام یه آهی کشید و با افسوس به مامانم گفت:"چایتو بخور..." من:| مامان بابای نامرده داریم؟ فک و فامیله داریم؟


__________________________


مادرم داشت چیپس میخورد یهو گفت اوه اوه چقدر تنده فلفلیه؟ بعد روی چیپسو نیگا کرد گفت نه, نوشته کچاپ ! بعد با خیال راحت شروع به چیپس خوردن کرد و به این ترتیب چیپس دیگر تند نبود! فک و فامیله داریم؟

 


__________________________


مامانم خطاب به بابام : یه چیزی شده نمی تونم بهت بگم ، خـــیلی عصبانی ام.
بابام : اوکی ، چایی میریزی برام لطفا
مامانم : چرا نمی پرسی چی شده ؟
بابام : خودت یک ساعت دیگه میایی میگی


__________________________


من و برادرم سرما نمی خوریم اصلا !!! مامانم میگه برای اینکه وقتی بچه بودین از حمام که می اومدین میذاشتمتون جلو پنکه خشک بشین حالا بدنتون مقاوم شده !
فک و فامیله داریم؟


__________________________


یه لشگر از فامیلامون حمله کردن خونمون هر چند دقیقه یه بار هم یه چیزیو بچه ها میزنن میشکونن پسر خالم بر گشته بهشون میگه بچه ها چیزایی که نمیشکنه رو الکی زمین نندازید :| فک و فامیله داریم؟


__________________________


با کلی شوق و ذوق رفتم خونه، می گم پدر جان استادمون گفت بین همه ی کلاس ها، من بالاترین نمره رو گرفتم. می گه: ببین دیگه بقیه چقدر خنگن..
فک و فامیله داریم؟


__________________________


پسر داییم میگه خوش به حالت که تک فرزندی !! میگم چرا؟ میگه : واسه اینکه برا خوردن ته دیگه مارکارونی کسی نیست شریکت شه! همچین منطقی دارن جوانانه فامیله ما!!! فک و فامیله داریم؟


__________________________

ظهر رسیدم خونه هیچکس خونه نبود ناهارم نداشتیم زنگ زدم مادرم میگم ناهار چیه؟ میگه گوشت گذاشتم بیرون... :O یه لحظه احساس کردم گربه ام. فک و فامیله داریم؟


__________________________

مامانم اومده میگه امشب داییم داره میاد اینجا سعی کن آبروداری کنی!
میگم مثلا باید چیکار کنم؟
با جدیت تمام میگه هیچی،فقط از اتاقت بیرون نیا!!! :|فک و فامیله داریم؟


__________________________


یه فامیل داریم اون زمان که جومونگ نشون میداد 14 هزار تا صلوات نذر کرده بود که جومونگ نمیره! فک و فامیله داریم


__________________________

بابام به مامانم سپردم جمعه ها هفت صبح بیدارش کنه….. بگه امروز جمعه است ، بگیر بخواب !…. فک و فامیله داریم…؟؟؟

 

__________________________

پسر خالم کلاس دوم تو امتحانشون یه سوال داشتن که گفته بود:آیا میدانید رود هیرمند به کدام دریا میریزد؟؟ اینم نوشته بود:بله میدانم...معلم خوشش اومده بود نمره کامل داده بود!!! فک و فامیله داریم؟

  __________________________

___

با مامانم رفتیم مغازه تعمیرات تلفن كه تلفن بی سیم خونرو بدیم درست كنن....یاروو تلفن زده به پیریز بعد با موبایلش زنگ زد كه ببینه زنگ میخوره یا نه....تلفن كه زنگ خورد مامانم به من میگه این آقاهه شماره مارو از كجا داشت.....ماااااامااااان..:| فک و فامیله داریم؟

__________________________

برادرزادم چهار سالشه زنگ زده میگه عمه اون اسباب بازیه که گفتم حتما برام بخری ها اگه یادت رفت زنگ بزن بهم تا یادت بیارم!!! من :-0 اون :-)

__________________________

داشتیم با مامانم وسایل انباری رو مرتب میکردیم
یه دفعه مامانم یه جعبه مدادرنگی ۲۴رنگ قاب فلزی رو از توو کارتون درآورد
نگاش کرد و زد زیر خنده!!!
گفت: میدونی این چیه؟ گفتم خوب مدادرنگی ۲۴رنگه
گفت اینو خریده بودم هروقت معدلت ۲۰شد بدم بهت
حیف واقعا!!!! :| فک و فامیله داریم؟

__________________________

تلویزیون داره یه برنامه درباره علائم اعتیاد نشون میده. هر علامتی که میگه مامانم زیر چشمی با شک منو نگا میکنه :)))) فک و فامیله داریم؟

__________________________

لباس پوشیدم كه برم باشگاه..., مامانم میگه الان كجا میری هوا سرده...سرما میخوری!
برو حیاطو جارو كن!!! :| فک و فامیله داریم؟

__________________________

با مامانم دعوام شده رفتم سر گوشیش میبینم شمارم رو پاک کرده :| فک و فامیله داریم؟

چهار شنبه 22 شهريور 1391برچسب:, :: 1:24 :: نويسنده : kimiA

 

وقتی 1 ساعت پشت چراغ قرمزی همیشه اون 10 ثانیه آخر از اون طرف خیابون یه عابر پیاده مثل لاک پشت میاد میاد میاد وقتی چراغ سبز میشه جلو ماشینته تازه وایمیسته نگاتم میکنه!!!

___________________

 

حتی اگه لباستو از خود نمایندگی تو آمریکا بخری، مامانت عین همونو تو بازار دیده به یک صدم قیمت !

 

__________________________

 

وقتی انگشتای پا یا دستتون آسیب دیده باشه،اگه شهاب سنگ بیافته از آسمون میخوره به همون انگشت داغون!

 

__________________________

 

وقتی میخوای تو آزمونی یا جای دیگه ثبت نام کنی چون روز های آخر متوجه شدی با عجله ثبت نام میکنی اما بعد ثبت نام مهلتش تا یکسال دیگه تمدید میشه

 

__________________________

 

از بین 20 تا بادوم دقیقا" اونی رو برمیداری که از زهر مار تلخ تره !

 

__________________________

 

وقتی داری درس میخونی خسته میشی میگی این که مهم نیست برا امتحان عمرا بیاد.دقیقا همون میاد و بیشترین نمره هم داره!!!

 

__________________________

 

سر جلسه امتحان همه دارن تقلب میکنن تا میای تقلب کنی مراقب میاد بالا سرت میگه یه بار دیگه سرتو بچرخونی برگه رو ازت میگیرم!

 

__________________________

 

تو یه عکس دست جمعی 20 نفری عکس تو از همه بدتر میفته!! اگه هم خوب بیفتی تو عکس یا عکست پاک میشه یا یکی عکستو دستکاری میکنه!

 

__________________________

 

هر وقت میای یه چیزی رو بخری نسلش از روی زمین برچیده میشه!

 

__________________________

 

نوع مراقب جلسه امتحان رابطه مستقیمی داره به اینکه تو اون درس رو خونده باشی یا تقلب برده باشی.

 

__________________________

 

بیست دقیقه توی صف تاکسی زیر باروووون وایسی تا ماشین بیاد، به محض اینکه سوار میشی بارون بند میاد

 

__________________________

 

وقتِ خوردن چیپس و پفک ‌نمکی , " کیبورد لپ تاپ " بیشتر از خودمون می‌خوره !!!

 

__________________________

 

هر وقت دستكش می خری یك لنگه اش گم می شه

 

__________________________

 

اگه فقط یه CD خام داشته باشی و بخوای رایتش کنی، حتماً میسوزه !

 

__________________________

 

همیشه سر سفره یا پارچ نیست یا لیوان...

 

_________________________

 

 

 

 

 

موقعی که داری موهاتو برای خودت درست می کنیو جایی قرار نیست بری موهات به خوشگلترین حالت در میاد حالا یه روز دیگه که قراره جایی بری !خودتم بکشی دیگه به اون حالت در نمیاد

 

__________________________

 

همین که میری تو حموم یا دستشویی هم زنگ تلفن خونه به صدا در میاد هم زنگ موبایلت هم دم در کارت دارن هم .....

 

__________________________

 

اگه یه یه دسته كلید داشته باشی و بخای یه قفل رو برای اولین بار با اون دسته كلید باز كنی ، همیشه كلید آخر ماله اون قفله است !

 

__________________________

 

اگه یه روز تصمیم بگیری به جای ساعت 12 ساعت 11 شب بخوابی برنامه مورد علاقت ساعت 10:55 شروع میشه و حد اقل 1 ساعت و 10 دقیقه زمانشه.

 

__________________________

 

احتمال رفتن برق با کم بودن شارژ لپ تاپ یا گوشی نسبت مستقیم داره ...

 

__________________________

 

اگه به یه کچل بخندی بی برو برگرد کچل میشی
ولی به یه میلیونر قهقه هم بزنی هیچ اتفاقی نمی افته !

 

__________________________

 

هروقت مهمون میاد و تو نمیری سلام کنی و میگن که نیستی
حتمن اون مهمون یه بچه کوچیک داره که سرشو میندازه پایین و صاف میاد تو اتاق تو!
نهایتن همه میفهمن که خونه بودی

 

__________________________

 

یه مغز گردو میخوری، اندازه 3 تا مغز گردو لا دندونت گیر میکنه!

 

__________________________

 

هر وقت میخوای usb رو جا بزنی از سر دیگشه!

چهار شنبه 22 شهريور 1391برچسب:, :: 1:20 :: نويسنده : kimiA

دقت کردین هر موقع دارین سشوار میکشین حتی اگه تو خونه تنهام باشین هی حس میکنین یکی صداتون میکنه؟

.
.
.



تا حالا دقت کردین تمام مریضا توی فیلما و سریالای ایرانی ، انتهای راهرو سمت راست بستری هستن !

.
.
.
تا حالا دقت کردین وقتی عجله نداری همه ی چراغا سبزن و راهها خلوت وقتی دیرت شده همه ی چراغا قرمزند و راهها بسته؟

.
.
.

تا حالا دقت کردین هر وقت یه تیکه یخ از دستت افتاده روی زمین با لگد زدی که بره زیر یخچال!

.
.
.

تا حالا دقت کردی…
مغز انسان پر کارترین جای بدنه
۲۴ ساعت در ۳۶۵ روز سال و کار میکنه
فقط وقتی متوقف میشه که
ما وارد سالن امتحانات میشیم …

.
.
.

لــــــــــذتی که در خوابیدن روی جزوه هست تو خوابیدن روی تختـخواب نرم نیس…:

.
.
.
تنها زمانی مشتری ها با لبخند وارد مغازه میشوند که میخوان جنسی رو تعویض کنن یا پس بدن !

.
.
.

تا حالا دقت کردین پدر مادر تا میخوان شما را صدا بزنن، اول اسم داداش یا خواهرتون را میگن؟

.
.
.
تا حالا دقت کردین تو جاده های ایران وقتی قسمت انگلیسی تابلو اسم یک شهر رو می خونین بهتر متوجه میشین تا فارسیش رو … !!!!

.
.
.
تا حالا دقت کردین اگه تو مترو الکی شروع به دویدن بکنید
ملت هم همینطوری دنبالتون میدوند…..!
.
.
.
تا حالادقت کردین وقتی که خوشحالیم
بالاخره یه چیزی یا یه کسی پیدا میشه که سریع گند بزنه به خوشحالیمون…..!

.
.
.
دقت کردین وقتی میگن غصه نخور ،آدم بیشترغصه ش میگیره؟؟؟!!!
.
.
.

تا حالا دقت کردین وقتی که عجله دارین و میخوای سریع به مقصد برسین همه ی تاکسی ها غیب میشن یا مسافر دارن ولی وقتی میخوای از خیابون رد شین هرچی تاکسی تو اون خیابون هست میاد جلو بوق میزنه؟آخ که حرص آدم درمیاد
.
.
.

دقت کردین ما ایرانیا وقتی بچه هستیم میگن بچه است، نمیفهمه وقتی نوجوان هستیم میگن نوجوانه، نمیفهمه وقتی جوان هستیم میگن جوون و خامه، نمیفهمه وقتی بزرگ میشیم میگن داره پیر میشه، نمیفهمه وقتی هم پیر هستیم میگن پیره، حالیش نیست، نمیفهمه فقط وقتی میمیریم میان سر قبرمون و میگن عجب انسان فهمیده ای بود

چهار شنبه 22 شهريور 1391برچسب:, :: 1:20 :: نويسنده : kimiA

دیشب خیلی خسته بودم، واسه همین تصمیم گرفتم زودتر بخوابم. تازه چشمم رو هم افتاده بود که یه دفعه از خواب پریدم. از رختخواب بلند شدم و دیدم همسایه پایینی مهمون داشته و حالا هم دارند تشریف می برند.
تو مراسم و مهمانی ها به محض اینکه اعلام رفتن کنیم، خداحافظی ها از همون کف زمین که نشستیم شروع میشه و تا چشم کار میکنه، تا جایی که همدیگه رو اندازه یه مورچه می بینیم، ادامه پیدا میکنه:

خب احمد آقا ، صغرا خانم!
“خیلی زحمت دادیم، با اجازه تون از حضورتون مرخص میشیم.”
با گفتن یه همچین جمله ای، تراژدی سریال یانگوم وار خداحافظی شروع می شه. بیشتر از چهل بار توی خونه یارو خداحافظی می کنیم. حالا حساب کنید مثلا ۶ نفر آدم اومدن مهمونی و حالا دارن می رن بیرون. به طور مستمر و بی وقفه همه می گن:
«خداحافظ»
صاحب خونه بدبخت، پس از کلی پذیرایی و دولا و راست شدن حالا باید به اتفاق اهل و عیال بره دنبال مهمون ها، مستمراً جواب خداحافظیه اونا رو بده:
“خداحافظ ، خداحافظ ، خداحافظ ، قربون شما ، خداحافظ ، خداحافظ ، ببخشید بد گذشت، خداحافظ ، خداحافظ…”
حالا اومدن دم در:
” … خب اصغر آقا ببخشید مزاحم شدیم ، تو رو خدا شما هم یه شب تشریف بیارین.
“خداحافظ ، خداحافظ ، چشم، حتماً مزاحم میشیم، سلام برسونین ، خداحافظ ، خداحافظ…”
توی این دسته اگر تعداد خانم ها از دو نفر بیشتر باشه که دیگه واویلاست. تازه دم در خونه یادشون می افته دستور پختن قورمه سبزی و رنگ موها و آخرین خریدها و جدیدترین دکوراسیون رو به هم بگن و تو تمام این مدت صدای دلنشین «خداحافظ ، خداحافظ» مرتباً به گوش می رسه.
حالا همه سوار ماشین شدن و سرنشینان از چهار طرف ماشین تا کمر بیرون اومدن و دارن دست تکون می دن:
“خداحافظ ، خداحافظ ، خداحافظ “
راننده هم برای عرض ارادت اون موقع شب ۵ تا ۶ بوق به معنی «خداحافظ» برای مستقبلین میزنه.
حالا دیگه ماشین رسیده ته کوچه و این بار دیگه فریاد می زنن:
“خداحافـــــــــــــظ ، خداحافـــــــــــــــظ ، خداحافـــــــــــــظ…”

 
تازه فردا ساعت ۱۱ صبح یکی از خانم هایی که دیشب مهمون بوده زنگ میزنه به صغرا خانم و میگه:
“صغرا جون ممنون بخاطر پذیرایی دیشب؛ والله زنگ زدم بگم دیشب این بچه ها حواسم را پرت کردن یادم رفت ازت خداحافظی کنم!!!”



 

 
چهار شنبه 22 شهريور 1391برچسب:, :: 1:19 :: نويسنده : kimiA

روزی مردی در چاهی افتاد...
يک روحاني او را ديد و گفت : حتما گناهي انجام داده اي!
يک دانشمند عمق چاله و رطوبت خاک آن را اندازه گرفت!
يک روزنامه نگار در مورد دردهايش با او مصاحبه کرد!
يک پزشک براي او دو قرص آسپرين پايين انداخت! 
يک پرستار کنار چاله ايستاد و با او گريه کرد!
يک  روانشناس او را تحريک کرد تا دلايلي را که پدر و مادرش او را آماده افتادن به داخل چاله کرده بودند پيدا کند!
يک تقويت کننده  فکر او را نصيحت کرد که : خواستن توانستن است! 
يک فرد خوشبين به او گفت : ممکن بود يکي از پاهات رو بشکني!!! 
سپس فرد بيسوادي گذشت و دست او را گرفت و او را از چاله بيرون آورد...!

آنکه مي تواند، انجام مي دهد و آنکه نمي تواند، انتقاد مي کند.

چهار شنبه 22 شهريور 1391برچسب:, :: 1:7 :: نويسنده : kimiA
تنها بازمانده يك كشتی شكسته، توسط جريان آب به يك جزيره دورافتاده برده شد.
با بيقراری به درگاه خداوند دعا ‌كرد تا او را نجات بخشد،
ساعتها به اقيانوس چشم ‌دوخت تا شايد نشانی از كمك بيابد اما هيچ چيز به چشم نیامد
. 
سرانجام نااميد شد و تصميم گرفت كه كلبه ای كوچك بسازد
 تا از خود و وسائل اندكش بهتر محافظت نمايد.روزی پس از آنكه از جستجوی غذا بازگشت،
خانه كوچكش را در آتش يافت، دود به آسمان رفته بود،اندوهگين فرياد زد
:
خدايا چگونه توانستی با من چنين كنی؟ 
صبح روز بعد، او با صدای يك كشتی كه به جزيره نزديك می‌شد
 از خواب بیدار شد، می‌آمد تا او را نجات دهد
. 
مرد از نجات دهندگانش پرسيد: چطور متوجه شديد كه من اينجا هستم؟
آنها در جواب گفتند: ما علامت دودی را که فرستادی ديدیم!
.
.
.
آسان می‌توان دلسرد شد هنگامی كه بنظر می‌رسد كارها به خوبی پيش نمی‌روند،
 اما نبايد اميدمان را از دست بدهيم زيرا خدا در كار زندگی ماست، حتی در ميان درد و رنج
.
دفعۀ آينده كه كلبه شما در حال سوختن است به ياد آورید
كه آن شايد علامتی باشد برای فراخواندن رحمت خداوند
.
برای تمام چيزهای منفی كه ما بخود می‌گوييم، خداوند پاسخی مثبت دارد.
تو گفتی «آن غير ممكن است»، خداوند پاسخ داد «همه چيز ممكن است».
تو گفتی «هيچ كس واقعاً مرا دوست ندارد»، خداوند پاسخ داد «من تو را دوست دارم».
تو گفتی «من نمی‌توانم خود را ببخشم»، خداوند پاسخ داد «من تو را ‌بخشیده ام».
تو گفتی «من بسيار خسته هستم»، خداوند پاسخ داد «من به تو آرامش خواهم داد».
تو گفتی «من توان ادامه دادن ندارم»، خداوند پاسخ داد «رحمت من كافی است».
تو گفتی «من نمی‌توانم مشكلات را حل كنم»، خداوند پاسخ داد «من گامهای تو را هدايت خواهم كرد».
تو گفتی «من نمی‌توانم آن را انجام دهم»، خداوند پاسخ داد «تو هر كاری را با من می‌توانی به انجام برسانی».
تو گفتی «آن ارزشش را ندارد»، خداوند پاسخ داد «آن ارزش پيدا خواهد كرد».
تو گفتی «من احساس تنهايی می‌كنم»، خداوند پاسخ داد «من هرگز تو را ترك نخواهم كرد».
تو گفتی «من به اندازه كافی باهوش نيستم»، خداوند پاسخ داد «من به تو عقل داده ام».
تو گفتی «من می‌ترسم»، خداوند پاسخ داد «من روحی ترسو به تو نداده ام».
تو گفتی «من هميشه نگران و نااميدم»، خداوند پاسخ داد «تمام نگرانی هايت را به دوش من بگذار».
تو گفتی «من به اندازه كافی ايمان ندارم»، خداوند پاسخ داد «من به همه به يك اندازه ايمان داده ام».
چهار شنبه 22 شهريور 1391برچسب:, :: 1:5 :: نويسنده : kimiA

بهتـرین لحـظات زنـدگی

از نـگاه چـارلی چاپلیـن

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

To fall in love
عاشق شدن

To laugh until it hurts your stomach
آنقدر بخندی که دلت درد بگیره

To find mails by the thousands when you return from a vacation
بعد از اینکه از مسافرت برگشتی ببینی هزار تا نامه داری

To go for a vacation to some pretty place
برای مسافرت به یک جای خوشگل بری

To listen to your favorite song in the radio
به آهنگ مورد علاقت از رادیو گوش بدی

To go to bed and to listen while it rains outside
به رختخواب بری و به صدای بارش بارون گوش بدی

To leave the Shower and find that the towel is warm
از حموم که اومدی بیرون ببینی حوله ات گرمه

To clear your last exam
آخرین امتحانت رو پاس کنی

To receive a call from someone, you don't see a lot, but you want to
کسی که معمولا زیاد نمی‌بینیش ولی دلت می‌خواد ببینیش بهت تلفن کنه

To find money in a pant that you haven't used since last year
توی شلواری که تو سال گذشته ازش استفاده نمی‌کردی پول پیدا کنی

To laugh at yourself looking at mirror, making faces
برای خودت تو آینه شکلک در بیاری و بهش بخندی

Calls at midnight that last for hours
تلفن نیمه شب داشته باشی که ساعتها هم طول بکشه

To laugh without a reason
بدون دلیل بخندی

To accidentally hear somebody say something good about you
بطور تصادفی بشنوی که یک نفر داره از شما تعریف می‌کنه

To wake up and realize it is still possible to sleep for a couple of hours
از خواب پاشی و ببینی که چند ساعت دیگه هم می‌تونی بخوابی

To hear a song that makes you remember a special person
آهنگی رو گوش کنی که شخص خاصی رو به یاد شما میاره

To be part of a team
عضو یک تیم باشی

To watch the sunset from the hill top
از بالای تپه به غروب خورشید نگاه کنی

To make new friends
دوستای جدید پیدا کنی

To feel butterflies! In the stomach every time that you see that person
وقتی اونو میبینی دلت هری بریزه پایین

To pass time with your best friends
لحظات خوبی رو با دوستانت سپری کنی

To see people that you like, feeling happy
کسانی رو که دوستشون داری رو خوشحال ببینی

See an old friend again and to feel that the things have not changed
یه دوست قدیمی رو دوباره ببینی و ببینی که فرقی نکرده

To take an evening walk along the beach
عصر که شد کنار ساحل قدم بزنی

To have somebody tell you that he/she loves you
یکی رو داشته باشی که بدونی دوستت داره

remembering stupid things done with stupid friends. To laugh, laugh, and ... laugh
یادت بیاد که دوستای احمقت چه کارهای احمقانه ای کردند و بخندی و بخندی و ... باز هم بخندی

These are the best moments of life
اینها بهترین لحظه‌های زندگی هستند

Let us learn to cherish them
قدرشون رو بدونیم

"Life is not a problem to be solved, but a gift to be enjoyed"
زندگی یک مشکل نیست که باید حلش کرد بلکه یک هدیه است که باید ازش لذت برد"

وقتی زندگی 100 دلیل برای گریه كردن
به تو نشون میده
تو 1000 دلیل برای خندیدن
به اون نشون بده ...

"چارلی‌ چاپلین"

چهار شنبه 21 شهريور 1391برچسب:, :: 23:50 :: نويسنده : kimiA
آدما تا وقتی کوچیکن دوست دارن برای مادرشون هدیه بخرن اما پول ندارن.
وقتی بزرگتر میشن ، پول دارن اما وقت ندارن.
وقتی هم که پیر میشن ، پول دارن وقت هم دارن اما . . . مادر ندارن!...
به سلامتی همه مادرای دنیا...

پدرم ، تنها کسی است که باعث میشه بدون شک بفهمم فرشته ها هم میتوانند مرد باشند !

شرمنده می کند فرزند را ، دعای خیر مادر ، در کنج خانه ی سالمندان ...

خورشید هر روز دیرتر از پدرم بیدار می شود اما زودتر از او به خانه بر می گردد !

به سلامتیه مادرایی که با حوصله راه رفتن رو یاده بچه هاشون دادن
ولی تو پیری بچه هاشون خجالت میکشن ویلچرشونو هل بدن !!!

سرم را نه ظلم می تواند خم کند،
نه مرگ،
نه ترس،
سرم فقط برای بوسیدن دست های تو خم می شود مادرم :-)

سلامتیه اون پسری که...
..
10 سالش بود باباش زد تو گوشش هیچی نگفت...
..
20 سالش شد باباش زد تو گوشش هیچی نگفت....
... ... ... ... ..
30 سالش شد باباش زد تو گوشش زد زیر گریه...!!!
..
باباش گفت چرا گریه میکنی..؟
..
گفت: آخه اونوقتا دستت نمیلرزید...! :-(


(( قند )) خون مادر بالاست .
دلش اما همیشه (( شور )) می زند برای ما ؛
اشک‌های مادر، مروارید شده است در صدف چشمانش ؛
دکترها اسمش را گذاشته‌اند آب مروارید!
حرف‌ها دارد چشمان مادر، گویی زیرنویس فارسی دارد!
دستانش را نوازش می کنم، داستانی دارد دستانش .

دست پر مهر مادر تنها دستی ست،
که اگر کوتاه از دنیا هم باشد،
از تمام دستها بلند تر است...

پدر و پسر داشتن صحبت میکردن !!
پدر دستشو میندازه دوره گردنه پسرش میگه پسرم من شیرم یا تو ؟
پسر میگه : من.. !!
... ... ...
پدر میگه: پسرم من شیرم یا تو ؟؟!!
پسر میگه : بازم من شیرم ...
پدر عصبی مشه دستشو از رو شونه پسرش بر میداره میگه: من شیرم یا تو !!؟؟
پسر میگه: بابا تو شیری...!!
پدر میگه: چرا بار اول و دوم گفتی من حالا میگی تو ؟؟
پسر گفت: آخه دفعه های قبلی دستت رو شونم بود فکر کردم یه کوه پشتمه اما حالا...
به سلامتی هرچی پدره

مادر
تنها کسیست که میتوان "دوستت دارم"‌هایش رااا باور کرد...
حتی اگر نگوید...

سلامتی اون پدری که شادی شو با زن و بچش تقسیم میکنه اما غصه شو با سیگار و دود سیگارش!

مادر یعنی به تعداد همه روزهای گذشته تو، صبوری!
مادر یعنی به تعداد همه روزهای آینده تو، دلواپسی!
مادر یعنی به تعداد آرامش همه خوابهای کودکانه تو، بیداری !
مادر یعنی بهانه بوسیدن خستگی دستهایی که  عمری به پای بالیدن تو چروک شد!
مادر یعنی بهانه در آغوش کشیدن زنی که نوازشگر همه سالهای دلتنگی تو بود!
مادر یعنی باز هم بهانه مادر گرفتن....

پدرم هر وقت میگفت "درست میشود"...
تمام نگرانی هایم به یک باره رنگ میباخت...!

مردان پیامبر شدند؛
و زنان مادر؛
قداست پیامبران را توانسته‌اند به زیر سوال ببرند؛
ولی قداست مادران را هرگز..!

آدم پیر می شود وقتی مادرش را صــــــــــــــدا میزند اما جوابی نمیشنود...
ممماااااااااااادددددددررررررر..............

تو 10 سالگی : " مامان، بابا عاشقتونم"
تو 15 سالگی : " ولم کنین "
تو 20 سالگی : " مامان و بابا همیشه میرن رو اعصابم"
تو 25 سالگی : " باید از این خونه بزنم بیرون"
تو 30 سالگی : " حق با شما بود"
تو 35 سالگی : "میخوام برم خونه پدر و مادرم "
تو 40 سالگی : " نمیخوام پدر و مادرم رو از دست بدم!!!!"
تو هفتاد سالگی : " من حاضرم همه زندگیم رو بدم تا پدر و مادرم الان اینجا باشن ...!
بیاید ازهمین حالا قدر پدرو مادرامونو بدونیم...
از اعماق وجودم اعتقاد دارم که هر روز، روز توست ...

بهشت از آن مادران است در حالی که به جز پرستاری و نگهداری از فرزندان ،
 هیچ حق دیگری نسبت به آتها  ندارند و برای بیشتر چیزها اجازه ی بابا لازم است !!!!!

وقتی پشت سر پدرت از پله ها میای پایین و میبینی چقدر آهسته میره ، میفهمی پیر شده !

وقتی داره صورتش رو اصلاح میکنه و دستش میلرزه ،
میفهمی پیر شده ! وقتی بعد غذا یه مشت دارو میخوره، میفهمی

چقدر درد داره اما هیچ چی نمیگه...
 و وقتی میفهمی نصف موهای سفیدش به خاطر غصه های تو هستش ، دلت میخواد بمیری

 

اگر 4 تکه نان خیلی خوشمزه وجود داشته باشد و شما 5 نفر باشید
کسی که اصلا از مزه آن نان خوشش نمی آید " مادر " است
سه شنبه 21 شهريور 1391برچسب:, :: 23:47 :: نويسنده : kimiA

دو شنبه 13 شهريور 1391برچسب:, :: 22:22 :: نويسنده : kimiA

 

 

مرد اونی نیست که از صدای نعره اش دیوار بلرزه

مرد اونی که از صدای نفسش قلبت بلرزه

دو شنبه 13 شهريور 1391برچسب:, :: 22:20 :: نويسنده : kimiA

من فقط در عجبم تو چجوری غذا میخوری؟؟؟؟؟؟؟اووووووووق

سه شنبه 31 مرداد 1391برچسب:, :: 21:50 :: نويسنده : pegah

شنبه 28 مرداد 1391برچسب:, :: 1:5 :: نويسنده : kimiA

Where do I begin

 

 

 

 

از کجا شروع کنم ؟

To tell the story of how great a love can be

 

برای گفتن داستانی که نهایت بزرگی عشق را نشان میدهد

The sweet love story that is older than the sea

 

The simple truth about the love she brings to me

حقیقتی ساده درباره عشقی که او به من هدیه کرد

Where do I start

از کجا شروع کنم ؟

With her first hello

با اولین سلامش

She gave a meaning to this empty world of mine

معنای جدیدی به جهان پوچ من داد

There will never be another love , another time

که در آن هیچ تکرار و علاقه دیگری نبود

She came into my life and made the living fine

او به زندگی من پا گذاشت و آن را شیرین کرد

She fills my heart

او قلب مرا پر کرد ...

With very special things

او قلب مرا با چیزهای خاص پر کرد

With angle songs , with wild imaginings

با آواز فرشته ها , با تصوراتی حاصل از اشتیاق و علاقه زیاد

She fills my soul with so much love

و روح مرا با انبوهی از عشق پر کرد

That anywhere I go , I am never lonely with her along

برای همین هر کجا که بروم تنها نخواهم ماند

Who can be lonely

با وجود همراهی او چه کسی تنها خواهد ماند ؟!

I reach for her hand It is always there

و هر وقت در جستجوی دستان او باشم او در کنار من است

How long does it last

چه مدت ممکن است از این عشق گذشته باشد ؟

Can love be measured by the hours in a day

آیا می توان عشق را اندازه ساعات روز اندازه گرفت ؟

I have no answer now But this much I can say

آن هم اکنون هیچ جوابی ندارم اما همین قدر می توانم بگویم که ...

I know I will need her till the stars all burn away

می دانم به او احتیاج دارم تا زمانی که ستاره ها می درخشند

And she will be there

 

 

 

شنبه 28 مرداد 1391برچسب:, :: 1:0 :: نويسنده : kimiA

 می خواهم برگردم به روزهای کودکی ...

آن زمان ها که

پدر تنها قهرمان بود ...

عشــق ، تنـــها در آغوش مادر خلاصه میشد ...

بالاترین نــقطه ى زمین ، شــانه های پـدر بــود ...

 بدتـرین دشمنانم ، خواهر و برادر خودم بودند ...

تنــها دردم ، زانو های زخمـی ام بودند ...

تنـها چیزی که میشکست ، اسباب بـازی هایم بـود ...

و معنای خداحافـظ ، تا فردا بود !!

 می خواهم برگردم به روزهای کودکی ...

آن زمان ها که

پدر تنها قهرمان بود ...

عشــق ، تنـــها در آغوش مادر خلاصه میشد ...

بالاترین نــقطه ى زمین ، شــانه های پـدر بــود ...

 بدتـرین دشمنانم ، خواهر و برادر خودم بودند ...

تنــها دردم ، زانو های زخمـی ام بودند ...

تنـها چیزی که میشکست ، اسباب بـازی هایم بـود ...

و معنای خداحافـظ ، تا فردا بود !!

چهار شنبه 25 مرداد 1391برچسب:, :: 16:26 :: نويسنده : kimiA

چهار شنبه 25 مرداد 1391برچسب:, :: 16:13 :: نويسنده : kimiA

سه شنبه 24 مرداد 1391برچسب:, :: 16:13 :: نويسنده : armaghan

goftam hala k kimia rajebe ma goft mnm rajebe kimia begam....

arezu b dlmun mund i bar i masuliat bsh bedan jav gir nashe....

arezu b dlmun mund i bar vase porsesh boland beshe v ba dastash var nare

arezu b dlmun mund i bar berim sar class khanum sanatgaro......dige khodet miduni base

arezu b dlmun mund ie dafe sare class khanum sanatgar boland beshe v dar morede raz naharfe

arezu b dlmun mund ie ruz sare 2vomia baham dava nakone tahesham bm nage solte jue to

arezu b dlm mund i ruz madrese nabudam fardash nashnavam k.....

سه شنبه 24 مرداد 1391برچسب:, :: 15:15 :: نويسنده : kimiA

میخوام خصوصیت یه سری دوستانو تو مدرسه بنویسم حال کنید

پگاه : ارزو به دل ما موند یه بار موهاش مرتب باشه

ارزو به دل ما موند وقتی خانم س معلم زبن میاد سر کلاس پگاه هم مخ اونو هم مخ مارو نگیره دستگاه

ارزو به دل ما موند پگاه یه بار چکیده مطالب تکراری شو سر کلاس خانوم صنعتگر تکرار نکنه {اگه همه هم خوبی های تورو فراموش کردن تو خوبی هاتو فراموش نکن}

ارمغان:ارزو به دل ما موند یه بار بریم ته حیاط ارمغان روی وسایل ورزشی به قول خودش میمون بازی نکنه

ارزو به دل ما موند یه روز ما گوشی بیاریم مدرسه اون نیاوده باشه

ارزو به دل ما موند کفشاش تمیز باشه

ارزو به دل ما موندیه بار نگاش کنیم و اون در حال کندن بینی مبارکش نباشه چنان بینیشو تکون میدااد انگار پاستیل خرسیه

ارزو به دل ما موند یه بار هم که شده سر کلاس ریاضی ادامس نجوه

سپیده : ارزو به دل ما موند یه روز که میاد مدرسه از لحظه ی ورود در مورد شبکه ی من وتو حرف نزنه

ارزو به دل ما موند یه بار صبح با سرویس بیاد

ارزو به دل ما موند یه بار که نگاش میکنی سیب نخوره

ارزو به دل ما موند یه بار وقتی می خنده گریه اش نگیره

ارزو به دل ما موند وقتی از دست ما عصبی و ما می گیم سام خوبه سالومه خوبه شبکه منو تو عالیه نیش تا بنا گوش باز نشه بپره تو بغلت

زهرا : ارزو به دل ما موند یه بار مثل ما دخترا رفتار کنه

ارزو به دل ما موند یه بار حال ستایش و نگیره

ارزو به دل ما موند یه بار وقتی مهدیه حرف میزنه فوشش نده

ارزو به دل ما موند یه بار که پا میشیم یه مطلب علمی سر کلاس علوم بگیم اگه تکراریه وسط حرفمون نپره

 

پيوندها



نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 951
بازدید دیروز : 79
بازدید هفته : 951
بازدید ماه : 1646
بازدید کل : 155025
تعداد مطالب : 344
تعداد نظرات : 619
تعداد آنلاین : 1



Alternative content




برای نمایش تصاویر گالری كلیك كنید


دریافت كد گالری عكس در وب

 دریافت همین آهنگ

جاوا اسكریپت

hi شکل موس -->
چت روم
code --> تماس با ما
داستان روزانه

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وبلاگ:

برای ثبت نام در خبرنامه ایمیل خود را وارد نمایید



قالب وبلاگ
گالری عکس
دریافت همین آهنگ