خاطرات امروز مدرسه
lost memories
من کیمیام یه دختر 16 ساله و دوستای صمیمیم پگاه و سپید و پریساو راضیه ان
شنبه 19 اسفند 1391برچسب:, :: 14:25 :: نويسنده : kimiA

امروز زنگ اول ریاضی داشتیم با خانم ب جلسه ی قبل باهامون دعوا کردند و در نهایت با ادبی بهمون گفتن خفه شید لطف کردند بالاخره ما دانش اموزیم و تعبیر اصلی دانش اموز یعنی تو سری خور معلم ها  و غرغر شنو ناظم و موش ازمایشگاهی برای همه ی ازمایشات و تحقیقات پژوهشگرای بزرگ مثلا امسال کنکور داریم سال بعد نداریم همین طوری یکی در میون تا ببینیم چقدر پیشرفت بالاست دیگه بچه ها وقتی به اصطلاح طبق گفته ی اقای عیسی ابادی لنگ در هوا هستند دیگه حفظ نمی کنن می فهمن به خدا باورتون نمیشه یه سر بیایید مدرسه ی گرامی ما به جون همون ناظم های گرامی معلم پارسالمون می گفت که سر بحث شیر و لبنیات به بچه ها گفته شیر چیست ؟ یه همچین سوالیی یه سال بحث همین بوده ها دختره برداشته نوشته

شیییییییییییییییییییییییییر حیوان قوی است و بسیار مفید است اما انسان را میخورد ببینید اصلا حفظ نکرده حالا تقصیر معلمه به دانش اموز بیچاره چه ربطی دارد ؟ برداشته گفته این شیر و با اون شیر اشتباه نگیرید بیچاره مفلوک ذهنش منحرف شده مگه اصلا حفظیات اشتباهه

بگذریم بریم سر ریاضی اومد ما گفتیم دیگه نه ما رو نگاه میکنه نه هیشی حواسمون طرف اینا بود دیدیم به به مانتو خانم تا بالای زانو که چه عرض کنم تا بالای شکم بود الله اکبر اصلا کلید معلما رو ماهه ها خیلی هم خوشحال بود مثل اینکه ذوق مانتوشو داشت اشکال نداره منم بچه بودم خیلی عید و هوای عیدی و اینارو دوست داشتم کلا هر چی میگرفتم به همه نشون میدادم بگذریم زنگ گذشت با اعصاب داغون تینااااااااااا

زنگ دوم امتحان شیمی داشتیم پوستمون و کند ه اومده خیلی شیک میگه امروز امتحانتون گروهی عیدی تون یکی نیست بگه ما عیدی نخوایم کی باید ببینیم ؟برادر زاده خانم قربانی که کلاس 103 هست؟؟؟؟؟؟؟؟سر امتحان حواسم نبود داد زدم گفنم خانم اون 3 است یا 30؟ خانممون گفت چرا داد می زنی؟ میشنوم اروم بگی 30 اون وقت مبینا داد زده میگه خانم اون 30 یا 3 میگم هر کی این مطلب و میخوونه برای عیدی مبینا به ای دی من کمک نقدی بفرسته سمعک بخریم


من به مبینا میگم مبینا خوشم نمیاد شیرین اینا منو مسخره می کنن میگه نه مسخره ات نمی کنن نظری ندارم من دوسشون دارم اما وقتی اونا از من بدشون میاد دیگه من کاری ازم بر نماید

زنگ سوم امتحان گروهی داشتیم زیست بعدش خانم میگه میخوام گروه خونی هاتون و معلوم کنم کیا داوطلبن؟

میگم خانم بهداشتی ؟ میگه نه من با این سوزن ماله سه تا کلاس و معلوم کردم و سوزن هاشم استریل نیست تازه انتی کور و انتی ژن هاسم خرابه خانوم ص ما ارمغان و پریسا رفتن پریسا جیق بود که میزد ها

زنگ اخر پژوهش داشتیم من رفتم میبینم سایت درش بسته است و شما اجازه ندارید وارد بشید رفتیم تو دفتر روبروی خانم ج ناظم گرامی و معلم پرورشی تو سایت ادم کاری هم نکنه به خودش شک میکنه اون وقت ارمغان سیدی گرفته اهنگ برام بریزه برداشته داره اهنگ میریزه دیگه من چی بگم؟؟؟؟؟؟؟؟؟

تموم شد

اینم اوضاع ما تو ایران سالم که دختر و پسرا جدان تا دانشگاه که سالم بمونم



نظرات شما عزیزان:

armaghan
ساعت15:07---20 اسفند 1391
kheiiiiiiili dus daram suti mizari makhsusan suti haie emruze khodeto dus daram bezari

pegah
ساعت18:30---19 اسفند 1391
کیمیا قالبتو عوض کن هیچی رو نمی شه خوند . مرسی

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





پيوندها



نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 231
بازدید دیروز : 2575
بازدید هفته : 2806
بازدید ماه : 3501
بازدید کل : 156880
تعداد مطالب : 344
تعداد نظرات : 619
تعداد آنلاین : 1





برای نمایش تصاویر گالری كلیك كنید


دریافت كد گالری عكس در وب

 دریافت همین آهنگ

جاوا اسكریپت

hi شکل موس -->
چت روم
code --> تماس با ما
داستان روزانه

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وبلاگ:

برای ثبت نام در خبرنامه ایمیل خود را وارد نمایید



قالب وبلاگ
گالری عکس
دریافت همین آهنگ